حضار محترم خانمها ،اقایان گرامی موضوع سخنان امروز من نقش نفت در اقتصاد ایران است.
در وطن ما ایران مجموعه اقتصاد نفت با اقتصادهای صنعتی و مجموعه درآمدهای نفتی با مصرف کُل در داخل ، خود 2 مجموعه در دو محل ایجاد میکند:
1/یک مجموعه پویائی از تولید را در اقتصادهای صنعتی ایجاد میکند که مولد است و ایجاد اشتغال در این کشورها میکند و به رشد اقتصاد انها منجر میشود
2- و دو ،یک مجموعه پویایی از مصرف را در اقتصاد زیر سلطه ما بوجود آورده است که خطوط اساسی جهت یابی های اقتصاد و در نتیجه سیاست نفتی در کشورما را تعیین می کند
در واقع امر چه در دوران پهلوی و چه در نظام ولایت فقیه ، نفتی که از چاه ها ی کشور ما بیرون کشیده می شد و می شود، در اقتصاد کشورهای مسلط وصنعتی جذب و کارمایه رشد این اقتصاد ها می گردد.
اما درآمد نفت و گاز در داخل و ما بصورتی خرج می شود، که اقتصاد و جامعه ما را دچار تجزیه می کند و بجای اینکه اقتصاد را براه اندازد، دستگاه مکنده ای را بکار می اندازد که نه تنها سرمایه های نفت وگاز را بلکه دیگر سرمایه های ملی ما راو نیروهای محرکه وطن ما را( خصوصا استعداد های فکر ی و درخشان ما را ) و نیز حاصل کار مردم وطن ما را هر زمان بیش از پیش و با ابعاد وسیعتر می مکد و به اقتصاد صنعتی صادر می کند.
یعنی یک نوع پویایی نابرابری همه جانبه بین کشور ما بعنوان صاحب نفت و کشورهای صنعتی مسلط
برنامه گذاریهای اقتصادی در درون ایران،همانند آینه شفافی منعکس کننده نیاز های تمرکز و تراکم و تکاثر سرمایه ها خصوصا سرمایه های چند ملیتی ها در مقیاس جهانی است.
نقش دستگاه حاکمه در کشورما چیست؟ این نقش در واقع عامل اجرائی بودن برنامه تامین این نیاز چند ملیتی هاست .
و اما دستگاه حاکمه ولایت فقیه این برنامه را به نفع آنها چگونه اجرا میکند؟
با از بین بردن استقلال اقتصادی کشور چرا که موجودیت و حفظ قدرت خود را در صدور ثروتهای کشور و ورود فرآورده های صنعتی میبیند و هستی اقتصادی ما را نیز در همین مساله خلاصه کرده است.
سیاستهای اقتصادی دولتها در نظام ولایت فقیه حد اقل در 8 ویژه گی مشترک بوده اند:
1 اقتصاد ایران را روز بروز از تولید محور به سمت مصرف محور هدایت کرده اند.
2. به نفت نه به دید سرمایه ملی بلکه صرفا به دید منبع درآمد نگاه کرده اند و از اینرو در خام فروشی ان مسابقه گذاشته اند
3/در آمدهای نفتی را صرف هزینه های رو به افزایش جاری کرده اند و پیوسته از سر و ته بودجه های عمرانی زده و آنرا نیز مصروف هزینه های جاری کردند و بویژه بودجه ها عمرانی در این نظام پوششی برای بودجه ها نظامی پنهان بوده است.
4/سیاستهای اقتصادی وابسته به در آمد نفت سال بسال فضای رانت سازی و رانتخواری و فساد پروری و سلطه مافیا را در کشور گسترش داده است.
5/ با وجود در آمد های میلیاردی حاصل از خام فروشی نفت ، فاصله درآمد و هزینه خانوارها را سال بسال افزایش داده اند و سوق دادن انها به زیر خط فقر شتاب روز افزون گرفته است و وضعیت معیشت مردم نیز در بدترین وضعیت ممکن قرار داشته است.
و در عین حال بعنوان مثال دولت احمدی نژاد با وجود در امد 700 میلیارد دلاری نفتی و دولت روحانی از مقروض ترین دولتهای تاریخ ایران بوده و هستند.
6/سیاستهای اقتصادی دولتهای این نظام منجر به بند از بند گسستگی اقتصاد و منتزع و جدا بودن نهاد های اقتصادی با نیاز های واقعی اکثریت مردم شده است
7/ حجم بودجه را سال بسال افزایش داده اند و اعتبارات بانکی و حجم پولی که قدرت خریدی عظیم ایجاد میکند مفری جز بازار مصرف و یا خروج سرمایه از ایران در این چارچوب نگذاشته است.
8-ترکیب بودجه ها در بخش منابع در آمدهای نفت و گاز است و بعضا پیش فروش ان بعلاوه کسری
اکنون دولت روحانی ادعا دارد کلیدی در دست دارد که تمامی قفلهایی که در طول نظام ولایت فقیه به اقتصاد ایران زده شده را باز مینماید!
آن کلید معجزه گر کدام است؟
کلید و مفتاح حکومت آقای روحانی دعوت از شرکتهای نفتی خارجی به میادین نفت وگاز کشور است تا با سرمایه گذاریهای خود در میادین نفت و گاز کشور ،امکان تولید نفت وصدورو خام فروشی هر چه بیشتر نفت و گاز کشوررا برای دولت وی مهیا سازند تا باز در بر همان پاشنه قدیمی چرخد و در آمدهای نفتی خزانه خالی و کسری عظیم بودجه دولت وی را پر سازد و سهم مافیای مالی – نظامی پرداخت شود ونظام ولایت فقیه از خطر ورشکستگی مالی حفظ گردد!
حالا پای کارتلهای نفتی را به ایران با چه طعمه ای میخواهد باز کند؟
طبق وعده آقای روحانی و وزیر نفت وی زنگنه به شرکتهای نفتی خارجی در”اجلاس” داووس :با قرارداد های بسیار شیرین و وعده نفت و گاز ارزان! در واقع با چوب حراج زدن به منابع سرمایه ای ایران که متعلق به تنها نسل کنونی که نسلهای آینده نیز هست
اقای زنگنه زمانی که”وزیر” نفت حکومت خاتمی بود یکباردر ان دولت بعلت نیاز شدید به کسب در آمد نفتی با عقد قرارداد های نفتی بیع متقابل موجبات ضرهای هنگفت به عمر چاههای نفتی ایران بعلت برداشتهای غیر صیانتی از آنها گردید
و اکنون نیز قرارداد های جدید را تحت عنوان IPC تنظیم کرده است که بقول خود وی و کمیته بازنگری در قراردادها عمده ترین ویژه گی آن شیرین بودن آن شیرین بودن این قرارداد های جدید به مذاق کارتلهای نفتی است .
با چه شهدی؟!
◄با افزایش سود انها
◄ با اختصاص ” فی”شیرین به آنها
◄با معاف کردن کارتلهای نفتی از پرداخت هزینه های مالیاتی
◄ ونیز خوش نشین کردن 25 ساله انها بر سر چاههای نفت کشور
◄و حتی اختیار فروش نفت ایران را و بازار یابی را به انها واگذار کردن!
شهدی که شیره جان مردم فقر زده ماست.
آقای زنگنه،در ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ که به اصطلاح برنامه پیشنهادی خود برای اداره صنعت نفت را منتشر کرد یک جمله مهم می گوید که به زعم من جدا آینه تمام نمای ماموریت این نظام است :
میگوید :”هدف استراتژیک بخش نفت و گاز کشور می تواند «کسب سهم بیشتر در تامین تقاضای جهانی انرژی» طی دو دهه آینده باشد
حضار محترم توجه بفرمایید
آیا این پایبندی و اصرار به« کسب سهم بیشتر در تامین تقاضای جهانی انرژی» که وطن ما را متعهد میسازد
همان نقشی نیست که اینجانب در ابتدای عرایضم بر روی ان تاکید کردم
که دستگاه حاکمه کشور در واقع عامل اجرائی نیازهای تراکم و و تراکم سرمایه ها و چند میلیتی ها در مقیاس جهانی است؟ انهم با از بین بردن استقلال اقتصادی کشور ما وخلاصه کردن هستی اقتصاد ما در
صدور ثروتهای کشور و ورود فرآورده های صنعتی
ما آیا این سرنوشت محتوم کشور ما و اقتصاد ماست؟
مسلم است که نه
آیا قطع وابستگی به در آمد نفت راه حل دارد؟
مسلم است که آری
ما خوشبختانه دو نمونه بومی در کشور خود داریم که تجربه پیروز اجرای سیاست موازنه منفی است.که چشمهای بیداری که بخواهند از تجربه درس بگیرند انرا بوضوح میبینند
1/ -در دوره دکتر مصدق که دوسال و چهار ماه اقتصاد ایران را بدون در آمد نفت بصورت موفق اداره کرد و بودجه اش برداشتی بود از تولید داخلی بود وبه صادرات محصولات ساخت داخل همت گمارد. چرا که مصدق،در مقام معمار ايرانی آزاد و مستقل وآباد، دريافته بود که بعد از ملی شدن صنعت نفت بايستی در تغيير ساخت زير سلطه دولت و نيز سياست اقتصادی دولت شتاب بخرج دهد وگرنه قانون ملی شدن صنعت نفت جز مرکبی خشک شده بر صفحه کاغذی بيش نخواهد شد.
2- در دوران ریاست جمهوری اقای بنی صدر که به کمک اقای معین فر وزیر نفتش
الف-به کاهش صدور نفت و افزایش قیمت ان پرداختند یعنی استخراج نفت را که وقتی انقلاب شد در ؤزیم پهلوی بالغ بر 5میلیون و 700 هزار بشکه بود که 700 هزار بشکه مصرف داخلی را تشکیل میداد و 5 میلیون بشکه را رزیم پهلوی و شاه نیز خواب صدور8 میلیون بشکه نفت را در سر میپروراند و وآقای بنی صدر در دوره ریاست جمهوری خود صادرات نفت را به 1 میلیون و 200 هزار بشکه تقلیل داد و قیمت ان رابا استفاده از پتانسیل انقلاب در بازار رسمی 34 دلا رو در بازار آزاد به 40 دلار برای هر بشکه رساند. و برای اینکه این تغییر اساسی در قطع وابستگی بودجه به نفت میسر شود
ب/ساخت بودجه و ساخت اعتبارات بانکی و واردات را متناسب با تولید محور کردن اقتصاد تغییر داد.
بی دلیل هم نیست که بر علیه هر دوی این حکومت کودتا شد
آنهم بدست بیگانگان وعوامل داخلی انها که برنامه این دوحکومت را مانعی بر صدور یکجانبه سرمایه ملی به اقتصاد های مسلط میدانستندو برنامه اقتصادی سیاسی انها تجربه موفقی بودند درنشان دادن این امر که اتخاذ سیاستی دیگر تحت عنوان سیاست موازنه منفی که ویژه گی مشخصه ان حفظ حقوق ملی و استقلال کشور و کاستن از وابستگی اقتصاد و تولید محور کردن اقتصاد به قصد خروج ایرن از موقعیت زیر سلطه است ،میسر و ممکن است.
پس راه حل برای اینکه نفت و گاز کشور بلای اقتصادنشوند وجود دارد.
منتهی سیاست موازنه منفی را نمیتوان در بستر استبداد به اجرا گذاشت.نیازمند بستر و محیط ازادی است که منزلت و حققوق شهروندان محترم شمرده شود.
پس اول قدم برای اجرای بدلی برای این سیاست مخرب وابسته ساز
◄اراده خود مردم است برای تغییر نظام سلطه وبیرون امدن از ان .
◄بعد انتخاب دولتی که بتواند مجری سیاستی باشد که این خواست را به اجرا گذارد و نه مامور اجرای خواست و توقعات نظام سلطه باشد
◄سپس افراد و نیروهای بدیلی لازم است که شجاعت طرحی نو در انداختن را داشته باشند و برنامه خروج از وابستگی به نفت را ارائه دهند و در اجرای آن مصمم و توانا باشند و مردم نیز بدانها اقبال کنند
این نیروهای بدیل اول وظیفه اشان تغییر جهت سیاست اقتصادی نفتی است
◄به نحوی که دیگر وظیفه درآمدهای نفتی برخلاف نقشی باشد که اکنون در اقتصاد ایران دارد و آن ادامه جریان نفت و ثروت های دیگر کشور به کشورهای صنعتی است
◄ این نقش نو این است که صنعت نفت ایران بایستی در اقتصاد داخلی ادغام شود و نیزتمامی اجزاء قیمت فروش نفت عاید ملت شود. و توجه مهم به این امر که بودجه برداشتی از تولید ملی باشد و نه صرفا درامد نفتی و سیستسم مالیاتی کارامدی جایگزین این درامد نفتی گردد تا این دولت باشد که نیازمند مالیات مردم است و نه چشم مرم به پول نفتی که دولت از کیسه خود مردم صدقه وار بخواهد اعطا کند!!
◄همچنین آن برنامه صنعت نفت و گاز را بایستی از یک صنعت خام فروش به صنعتی مولد بدل کند . مثلا تولیدات صنایع پتروشیمی که د ر حال در خام فروشی پروپان، بوتان، اوره، متانول، پلی اتیلن ،قیر نفت خلاصه شده که در واقع باز برای تأمین احتیاجات اقتصادهای صنعتی است به تولید مواد ذیقیمتی با ارزش افزوده بالا بدل شوند.
هم اكنون سهم ايران با قدمت 113 ساله در صنعت نفت از توليدات 570 ميليارد دلاری پتروشيمی در سطح جهان كمتر از يكدرصد است
◄ آن برنامه در زمینه مصرف داخلی انرژی در داخل کشور نیز که هم اکنون چهار برابرمصرف متوسط جهانی، 18 برابر ژاپن و معادل کل صنایع 18 کشور عضو اتحادیه اروپا گاز مصرف میکنیم را بایستی سامان دهد تا از اتلاف آن جلوگیری بعمل آید
◄بازیابی نقش فعال ایران در اوپک در تعیین وتاثیر گذاری درسیاستگذاری قیمت و نیزمیزان تولید جهت حفظ حقوق اعضا
حاصل سخن اینکه
◄محتوم دانستن زیست در وابستگی و ناچاری در پیشه گرفتن سیاست حراج سرمایه های ملی القایی است که نظام ولایت فقیه به جامعه برای ادامه حیات مخرب خود مینماید.
◄دستیابی به بدیل اقتصادی پویا و تولید محور اما امری ممکن است. که ویژه گی ها و مختصات اقتصاد تولید محوررا اقای گلزار در سخنان خود بر خواهند شمرد.
عرایضم را با دوبیت از اشعارعطار نیشابوری در هفت شهر عشق به پایان می برم که از زبان رابعه زنی عارف بیان میکند و گویای وضعیت اکنون و اینده ماست
بیخودی می گفت در پیش خدا
ک/ای خدا اخر دری بر من گشای
رابعه آنجا مگر بنشسته بود
گفت:ای غافل کی این در بسته بود؟!
از حوصله شما متشکرم