در اواخر حکومت طالبان تا قبل از آمدن آمریکاییان به افغانستان تولید تریاک 3700 تن در سال میگردید. دلیل اصلی پایین آمدن تولید در آن زمان، حرام اعلام کردن تریاک از طرف ملا عمر بود. بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکاییان و طرح “مبارزه” با کشت خشخاش از طرف نیروهای انگلیسی مستقر در افغانستان، تولید تریاک تا 7500 تن در سال بالا رفت. سال گذشته تولید تریاک افغانستان 5500 تن بوده است. کشاورز افغانی در آمدش از هر کیلو تریاک 170 دلار می باشد. در آمد کشاورزان در افغانستان در مجموع از تولید کشت خشخاش حدود 1 میلیارد دلار در سال گذشته تخمین زده می شود.
مافیای مواد مخدر، تریاک را با منفعت 230 دلار در هرکیلو در مرز ایران به 400 دلار می فروشد. تریاک را اگر به هروئین تبدیل نمایند از هر 10 کیلو تریاک 1 کیلو هروئین خالص گرفته می شود. البته تا 30 درصد و بیشتر به تریاک و هروئین ناخالصی اضافه می شود. بایستی توجه کرد که این ناخالصیها ضررش برای انسان بیشتر از تریاک و هروئین می باشد. البته برای مافیای مواد مخدربعلت بالا بردن وزن سود بیشتری را تولید می کند. طبق گفته سردار علی مویدی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، قیمت هر کیلو تریاک در مرزهای ورودی ایران 400 دلار است که در مرزهای غربی 1700 دلار فروخته می شود. پس مافیای ایرانی از هر کیلو جابجایی تریاک در عمده فروشی برای جنس خالص 1300 دلار و برای جنس ناخالص 1700 دلار در آمد دارد. این جنس در خرده فروشی تا 5 برابر در آمد برای خرده فروشان بوجود می آورد. به گفته یک خرده فروش، قیمت هر گرم تریاک بین ۴ تا ۵ هزار تومان در تهران بفروش می رسد و البته این مقدار تنها برای یک بار مصرف شخص معتاد می باشد.
در حال حاضر گفته می شود که قیمت هروئین گرمی 20 هزار تومان است. بر اساس گفته خریداران عمده در مرز ایران و افغانستان قیمت هر گرم تریاک 1200 تومان است و اگر بدست خرده فروشان برسد و او 30 در صد مواد از جگر شتر گرفته تا فضولات انسان و شکر سرخ و کدئین به آن اضافه کند، می تواند آن را به 5000 هزار تومان بفروشد که در آمدش بیش از 4000 هزار تومان در هر گرم برای خرده فروش تخمین زده می شود. این سود در مورد هروئین و برای مافیای حاکم بر حمل و تولید آن در بازار، بیشتر حاصل می شود.
طبق گفته سردار علی مویدی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، قیمت عمده فروشی یک کیلو هروئین در مرزهای ایران 5000 دلار و در ترکیه 17 هزار دلارمی باشد. البته بنا بر نوشته روزنامه گاردین هر700گرم هروئین در اروپا 85 هزار دلار ارزش دارد و در آمریکا 120 هزار دلار به فروش می رسد.
بنا بر این در آمد تنها حمل از افغانستان به ترکیه در هر کیلو 12000 دلار می باشد. تصور کنید زمانی که جدیدا در روزنامه ها اعلام شد ماشینی را در درگیری گرفته اند که 700 کیلو هروئین در آن بوده است. یعنی معادل 3 و نیم میلیون دلار جنس خریداری شده در حال دور زدن کشور بوده که در آمدی در مرزهای ترکیه معادل 8 و نیم میلیون دلار به جیب مافیای مواد مخدر واریز می کرده است. البته ارزش این مقدار در اروپا برای عمده فروشی معادل 60 میلیون دلار ارزش است که در آمدی برابر با 51 میلیون دلار ایجاد می کند.
تولید تریاک در افغانستان همانگونه که ذکر شد در سال گذشته حدود 5500 تن بوده است. اگر تولید هروئین حاصل از این مقدار تریاک فقط جهت محاسبه معادل 55 هزار کیلو شود و این مقدار را بصورت عمده در جهان بفروش رسد، به میزان 85 تا 100 میلیارد دلار به فروش می رسد که در سطح خرده فروشی حدود 350 تا 500 میلیارد دلار در آمد تولید می کند.
طبق داده ها نیمی از تولید تریاک افغانستان از ایران می گذرد. یعنی حدود 3000 تن در سال. بخشی از این مقدار در داخل ایران مصرف می شود و بخشی از آن ازایران بطرف اروپا حمل می گردد.
ترانزیت این حجم از مواد مخدر با قیمتی که دارد نمی تواند کار چند خرده پا و یا مواد فروش ساده باشد. پشت این جریان یک عده به عنوان مافیای جهانی با سرمایه های بسیار زیاد قرار گرفته اند . در ایران چه گروهی و یا چه کسانی این کار را رهبری می کنند که کسی نمی تواند آنها را شناسایی و دستگیرکند؟
نقش سپاه و بیت رهبری و آقا زاده ها در این کار تا چه حد است؟ نقش ریاست جمهورهای اصلاح طلب و یا تمامیت خواه و یا آقای روحانی به عنوان کسی که با شعار تدبیر برای ایران، مورد قبول رهبری نظام حاکم قرار گرفته برای مبارزه با این مافیا تا چه حد بوده و هست؟
این سوالاتی است که جامعه ایران بایستی به آن پاسخ بدهد.
سردار علی مویدی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا در 30 آذر 92 در گفتگو با ایسنا می گوید: “ما عملاً چیزی به نام ستاد مبارزه با مواد مخدر نداریم.
وقتی که چند سال از آخرین جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر با شرکت اعضای آن و ریاست رئیس جمهور میگذرد، عملاً ستاد مبارزه با مواد مخدر تأسیس شده و تنها ما دبیرخانه مبارزه با مواد مخدر داریم در حالی که دبیرخانه با ستاد بسیار فرق میکند؛ طی چند سال گذشته چند جلسه با حضور ریاست رئیس جمهور تشکیل شده است؟ یک حادثه در کشور رخ میدهد و رئیس جمهور سریع آن را پیگیری میکند اما این مواد مخدر بلای جان هزاران جوان شده است کاری انجام نمیشود.”
نگارنده خود بیاد دارم که کد خدایی برایم تعریف می کرد که در زمان شاه در منطقه خراسان شبی با کاروان مواد مخدر درگیر شدیم. بعد دستور به مرکز ژاندارمری رسید که عقب نشینی کنید و بگذارید که کاروان به مشهد برود. روز بعد گفتند که محموله از اشرف بوده است. بعد از انقلاب اسم اشرف پهلوی از لیست مافیای مواد مخدر بیرون آمد.
امروز نیز افرادی در راس نظام ولایت فقیه تریاک به قول خودشان حلال را نمی گذارند درآمدش برای آنها حرام بشود!
نبایستی منتظر ماند تا فردای آزادی اسامی افرادی که مافیای مواد مخدر را تشکیل می داده اند افشا شود. بلکه هم اکنون مردم بایستی نسبت به بلای اعتیاد و نقش مافیای آن که به قمیت تباه شدن آینده نسلی به ثروت می رسند، حساسیت بتمام نشان دهد.
وضعیت معتادان و مواد مخدر در داخل چگونه است؟
شما هموطنان وقتی صبح از خانه بیرون می روید و معتادی را می بینید چه حالی به شما دست می دهد؟
وقتی کودکی را کنار خیابان می بینید که کار می کند چه حالی به شما دست می دهد؟
وقتی زنی را می بینید که حس می کنید برای خود فروشی در کنار خیابان ایستاده چه احساسی به شما دست می دهد؟
خود و خانواده و فرزندان خود را در امان حس می کنید؟
اگر جامعه اطراف خود را از خانواده خود جدا می کنید، بایستی در این طرز تفکر خود تجدید نظر کنید. فراموش نکنیم که بنی ادم اعضای یک پیکرند.
قصدم دادن شعار نیست. بلکه توجه شما هموطنان را به این امر جلب میکنم که این واقعیت عریان اجتماعی وطن ماست.
پیکر اجتماعی ما از این اجزاء فوق نیزساخته شده است. آسیبهایی که به این پیکر وارد می شود، دامن گیر من و شما نیز می شود.
آسیبهای اجتماعی مثل طلاق، کودکان کار، حاشیه نشینی که ناشی از افزایش فقر است، نبود اشتغال، اعتیاد و دیگر آسیبها همگی با هم یک مجموعه را می سازند. برای درمان این مشکلات اجتماعی بایستی طرحی را پیش برد که بتوان تمام آسیبها را درمان نمود.
در 29 آذر 92 آقای هاشمی رئیس سازمان بهزیستی اذعان کرد که 50 ماده جدید اعتیاد آور در حال ورود به ایران هستند. ایشان متذکر شده اند که پروتکل درمان شیشه در حال تدوین است.
در حال حاضر عنوان می شود که بیش از 2000 نوع ماده شیمیایی وارد بازار ایران شده است. در گزارشها نیز آمده است که تعدادی آشپزخانه شیشه را نیز پلیس منهدم نموده است. پس در ایران تولید کننده شیشه هم وجود دارد. یعنی مواد اولیه جهت تولید شیشه نیز به آسانی و با مجوز می توانند وارد ایران کنند. احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران در 2 اسفند 91 (ایسنا )از وجود آزمایشگاههای خانگی تولید مواد مخدر در استان آذربایجان غربی خبر داده بود و گفته بود: «قبلا تولید مواد مخدر صنعتی در آشپزخانههای تهران یا اسلامشهر انجام میشد، اما اکنون مثلا در استان آذربایجان غربی نیز این مواد تولید میشود، چرا که قاچاقچیان سعی دارند مواد را پس از ورود پیشسازها از خارج کشور، در همان محل تولید و توزیع کنند».
اما معضلات مختلف اجتماعی باعث می شود که فردی به اعتیاد روی بیاورد. بنا بر این اعتیاد در بستر اجتماع روی می دهد.
نظام ولایت فقیه به اعتیاد به عنوان یک تقصیر نگاه می کند که متوجه تنها معتاد است. در صورتی که اعتیاد یک بیماری است که در اجتماع وجود دارد و شخص به آن بیمار می شود و اسمش می شود اعتیاد. در این صورت اجتماع و رژیم به عنوان مسئول برنامه ریزی پیشگیری و درمان بایستی به گونه ای عمل کنند که زمینه های بیماری را در جامعه از بین ببرند و روشی را اتخاذ نمایند که بیمار معتاد بتواند در قبول بیماری به مراکز باز پروری و یا درمان رجوع کند.
مرکز رجوع برای بازپروری نبایستی محلی باشدکه شخص بیمار معتاد از رجوع به آنجا ترس داشته باشد. لذا بایستی آن محل امن باشد.
همانگونه که انسانی که مشکل فشار خون دارد کسی به او با تحقیر نگاه نمی کند به شخص معتاد نیز همینگونه باید نگریست.
در حال حاضر وزیر کشور تعداد معتادان رایک میلیون 350 هزار نفر رسمی و 700 هزار نفر تفننی عنوان کرده است. تفاوتش با دوره های قبل این است که بجای 1 میلیون و 200 هزار معتاد او از یک میلیون 350 هزار نفر نام میبرد ولی بجای 800 هزار معتاد تفننی در حال حاضر وی تنها از 700 هزار نفر نام می برد و در مجموع به عدد 2میلیون معتاد می رسد. طبق اظهارات انجمن های مختلف مبارزه با مواد مخدر، تعداد واقعی معتادین را بین 3 تا 4 میلیون تخمین زد. یعنی به احتساب هر خانواده 4 نفره، حدود 12 تا 16 میلیون نفر در ایران بصورت مستقیم با مسئله اعتیاد در رابطه هستند. طبق آمار، سالانه 160 هزار نفر به تعداد معتادین اضافه می شود. با این حال دولت هر سال تعداد معتادین را ثابت اعلام می نماید.
توجه کنید این افراد ایرانی و از همسایه ها و خانواده من و شما هستند که به اعتیاد کشیده می شوند. در ایران 400 هزار معتاد هروئین داریم. هر معتاد سعی می کند که در طول زندگی دیگران را به اعتیاد دعوت کند و در طول عمر 2 نفر را به اعتیاد می کشاند.
تعداد زنان معتاد بر اساس آمار ارائه داده شده، حدود 180 هزار نفر می باشند و بر اساس آمارهای غیر رسمی در کشور حدود 350 هزار نفرزن معتاد در کشور موجود می باشند. این زنان اکثرا، متاسفانه در رابطه با مردان معتاد به اعتیاد کشیده شده اند. بسیاری از آنها به دلیل فقر حاکم بر خانواده های خود مجبور به تن فروشی می شوند و در مواردی حتی فرزندان خود را به فروش می رسانند. بخش عمده بچه های کار در دامن چنین خانواده هایی بزرگ می شوند و مجبورند که به کارهایی بپردازند که مرگ زود رس نتیجه آن است.
طبق آمار انتشار یافته 200 هزار کودک در سنین 6 تا 11 سال سرکلاسهای درس حاضر نمی شوند. کودکان بالای 11 سال هم که سر کلاس نمی روند به این آمار اضافه می شوند. نتیجه اینکه در ایران جمعیتی از کودکان حد اقل 300 هزار نفر به دلایل مختلف سر کلاس نمی روند و وارد بازار کار کودکان می گردند. از نتایج این روند جامعه فقیر و آسیب دیده، شیوع ایدز و اعتیاد میان این کودکان می باشد.
به دستان بچه هایی که در سطل آشغال پلاستیک و یا هر چیز دیگر جمع می کنند نگاه کنید. دستان کوچکی که بیماریهای پوستی دارد و با زخمها در جستجوی نان در میان آلودگیهای مختلف مشغولند هستند.
آیا حق این کودکان این است که ما با ترحم از کنارشان رد شویم؟
ایا حق این کودکان این است که به آنها کمک مالی بکنیم؟
مشکل از اینها بزرگتر است. این کودکان وسیله فروش مواد مخدر هم می شوند. انواع سوء استفاده جنسی و غیر جنسی نیزاز آنها می شود. اینها با این گونه آموزشی که در زندگی می بینند، بازگتشان به زندگی در رشد و آرامش و تحصیل بسیار سخت خواهد شد. این کودکان امروز معتادان و مواد فروشان آینده خواهند بود. بخش کوچکی از اینها می توانند به مجرای طبیعی زندگی بازگردند. کودکان کار نه در خیابان امنیت دارند و نه در خانه. این استرس در کودک کار همیشه وجود دارد که شب هنگام اگر دست خالی برگردد با خشم و اهانت پدر، مادر، سرپرست یا فردی که از او نگهداری میکند روبرو میشود. به همین خاطر است که او با سماجت و اصرارهای بچه گانهاش از این سو به آن سو به دنبال مشتری میدود تا چیزی بفروشد تا پولی به دست آورد.
حال به وضعیت خانواده هایی نگاه کنیم که معتادند.
یک معتاد تریاک خرج موادش در روز حدود 20 تا 25 هزار تومان وخرج هروئین و شیشه 30 تا 40 هزار تومان می باشد.
اگر قیمتها افزایش یابد، معتادان به مواد شیمیایی ارزان روی می آورند که کشنده است و آسیبهای اجتماعی و درمانی آن بسیار سخت و بالاست. اگرقمیت مواد مخدر ارزان بشود کسانی که من باب مثال تریاک مصرف می کنند بیشتر به هروئین روی می آورند. بنا بر این یکی از راههای مبارزه که بازی با قیمتها است تا امروز ننتیجه نداده است.
در5 سال ابتدای انقلاب افزایش چشمگیر 10 برابری قیمت مواد مخدر را نسبت به سال 57 در ایران تجربه کردیم. اما اگر سال 67 را بررسی کنیم باز هم در کشور معتاد وجود داشت. معتادهای هروئینی بیشتر شده بودند. به خاطر افزایش ناگهانی قیمت تریاک مصرفکنندهها به سمت مصرف هروئین روی آورده بودند. دوم افزایش قیمت تریاک حدود 10 سال قبل که 2 الی 3 برابر شده بود باعث شد که موجی از مصرفکنندههای تریاک ارزان را در کشور داشته باشیم. زمانی هم که شیشه کاهش قیمت داشت، مصرف شیشه بسیار افزایش پیدا کرد. باید توجه داشته باشیم که با افزایش قیمت، فروشندههای موادمخدر، مادههای مخدر ارزان را وارد بازار میکنند تا بازار خود را حفظ نمایند.
جهت مقابله با اعتیاد روشهای خشونت باری چون اعدام تا امروز نتوانسته نتیجه مثبت بدهد. آمارها نشان می دهند که هم رشد مافیا و هم تعداد معتادین مثبت بوده است. مراکز ترک اعتیاد هم از طرف رژیم پشتیبانی نمی شود. بصورتی که نظام حاکم برای ترک هر معتاد تنها 30 هزار تومان بودجه گذاشته است. در صورتی که هر معتاد به حد اقل 500 هزار تومان جهت ترک اعتیاد نیاز دارد.
در بودجه سال 93 آقای روحانی، هم چون گذشته به مسئله معتادان و راه حل مبارزه اساسی با آن توجهی نشده است.
یادمان باشد که استبداد از جوان معتاد و بی صدا و غیر معترض ناراضی نیست بالعکس هر چه جوانان چون و وچرا کنند و هشیار بیشتر به اعتیاد روی آورند و در لاک خود فرو روند، به نفع هر نظام استبدادی است.
اعتیاد بهترین سود را برای مافیای حاکم چه از نظر در آمد پولی و چه از نظر حذف آدمهای غیر معترض و وابسته به مواد مخدر دارد.
راه حل مشکل اعتیاد در درجه اول راه حلی است که برای اولین بار در تاریخ ایران انهم در زمان ریاست جمهوری آقای بنی صدر به اجرا گذاشته شد و در آن به معتاد به مثابه بیمار نگاه شد و طرحی جهت درمان بیماری بکار گرفته شد. استبداد حاکم با کودتا علیه منتخب مردم آقای بنی صدر آن نظر و طرح را نابود کرد و از فردایش یعنی از دوره آقای رجایی معتاد بدل شد به مجرم و برایش حدود قضایی تا حد اعدام را گذاشتند که هنوز نیز شاهد آنیم. در حالی که راه حل در برگشتن به آن دیدگاه بیمار است به معتاد.
روی سخنم با شما هموطنان به عنوان برادر و خواهر و پدر و مادر و دوست می باشد. در ذهن بایستی وافورهای اعتیاد به استبداد را شکست و در مقابل این استبداد استوار گفت من شهروند دارای حقم.
تا بلکه بتوان در آزادی وطن از استبداد کاری بایسته برای این بخش از هموطنان آسیب دیده انجام داد. تا آن زمان به کمک مراکز درمانی و پشتیبانی خانواده ها بایستی در درمان این هموطنان کوشید.